|
یک شنبه 29 دی 1392برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : رسول
![]() شکسته شد تمام دل در ابتدای دوریت.تو ماندی و خدای خود،من و خدای دوریت.فدای ردپای تو! منم مسافر دلت.همان غریب آشنا که خم شدم ز دوریت.و کاش مثل قصه ها پرنده میشدم ولی،پرنده هم نمیرسد به انتهای دوریت نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |